صفحه و مهره شطرنج فدارسیونی استاندارد مسابقات شهریار کد A بسیار خوش دست،...
شطرنج فدراسیونی مسابقات کیان مدل کیف دار با صفحه شطرنج 45 * 45 و مهره...
صفحه و مهره شطرنج فدارسیونی مسابقات کیان مدل کیف دار جدید با صفحه شطرنج...
ساعت شطرنج Leap مدل «PQ9907»بهترین انتخاب برای استفاده در منزل و...
نویسنده: Sergey Ivashchenko مترجم: ابوالقاسم نجیب ناشر: فرزین سال...
نویسنده : Karsten Muller مترجم: محمد خیر خواه ثایت قدم ناشر: شباهنگ سال...
نويسنده: John Nunn مترجم: احسان محمد اسماعیل ناشر: شباهنگ سال انتشار:...
نویسنده:Maizelis Ilia Levovie مترجم: رضا رضایی سال انتشار: 1402 ناشر:...
نویسنده: Mauricio Flores Rios مترجم: محمد خیرخواه ثابت قدم سال انتشار:...
نویسنده: Murray Chandler, Helen Milligan مترجم: خشایار بهاری ناشر:...
نویسنده: Murray Chandler مترجم: اعظم اعتماد ناشر: شباهنگ سال انتشار:...
زندگی ویکتور کورچنوی، استادبزرگ افسانهای شطرنج، فراتر از صفحات ۶۴ خانه، داستانی پر از چالش، جدایی و تلاش برای آزادی است. او که به "ویکتور توانا" و "یاغی" دنیای شطرنج شهرت داشت، نه تنها به دلیل سبک بازی تهاجمی و سرسختانهاش، بلکه به خاطر تصمیمات جسورانه و مبارزه با سیستم شوروی، در تاریخ شطرنج جاودانه شد. اما سرنوشت خانواده کورچنوی در پی این تصمیمات چه شد؟ این ابر مقاله به تفصیل به این پرسش پاسخ میدهد و زوایای پنهان زندگی شخصی او را آشکار میسازد.
ویکتور کورچنوی در سال ۱۹۷۶، در اوج دوران حرفهای خود، تصمیم گرفت در غرب پناهنده شود. این اقدام، که به دلیل مخالفتهای شدید او با سیاستهای ورزشی شوروی و محدودیتهای اعمال شده بر فعالیتهایش صورت گرفت، تبعات سنگینی برای او و خانوادهاش در پی داشت. در آن زمان، همسر اول کورچنوی، بلا کورچنوی (نام کامل: بلا آناستازیا کورچنوی) و پسرش، ایگور کورچنوی، در شوروی تحت فشار و محدودیتهای شدید قرار گرفتند.
پس از پناهندگی ویکتور، دولت شوروی از خروج همسر و پسرش از کشور ممانعت به عمل آورد. این اقدام نه تنها تلاشی برای مجازات کورچنوی بود، بلکه به منظور ارسال پیامی قاطع به سایر ورزشکاران شوروی که قصد مشابهی داشتند، صورت گرفت. بلا و ایگور کورچنوی سالها تحت نظارت شدید بودند و از بسیاری از حقوق اجتماعی و مدنی خود محروم ماندند. این دوره، برای خانوادهای که ناخواسته درگیر بازیهای سیاسی شده بودند، بسیار دشوار و طاقتفرسا بود.
ویکتور کورچنوی از هر فرصتی برای جلب توجه افکار عمومی جهان به وضعیت خانوادهاش استفاده میکرد. او در مصاحبهها، کنفرانسهای مطبوعاتی و حتی در جریان مسابقات شطرنج، به طور مداوم این موضوع را مطرح میکرد. فشارهای بینالمللی و فعالیتهای سازمانهای حقوق بشری نقش مهمی در نهایت آزادی خانواده کورچنوی ایفا کرد.
سرانجام، پس از سالها مبارزه و تلاش بیوقفه، بلا کورچنوی و ایگور کورچنوی در سال ۱۹۸۲ اجازه خروج از شوروی را پیدا کردند. این رهایی، نقطه عطفی در زندگی هر سه نفر بود.
پس از پیوستن مجدد، ویکتور کورچنوی و بلا کورچنوی تصمیم به جدایی گرفتند. این جدایی، با توجه به سالها دوری و فشارهای روحی و روانی که هر دو تجربه کرده بودند، تصمیمی دشوار اما اجتنابناپذیر به نظر میرسید. روابط آنها در طول این مدت دستخوش تغییرات زیادی شده بود.
ویکتور کورچنوی سپس با پترا لووریک (Petra Leeuwerik)، زنی هلندی که نقش مهمی در حمایت از او در دوران پناهندگیاش داشت، ازدواج کرد. پترا نه تنها همسرش، بلکه مدیر و دوست صمیمی او نیز بود. این ازدواج، فصلی جدید از آرامش و ثبات را در زندگی پر تلاطم کورچنوی رقم زد.
ایگور کورچنوی، پسر ویکتور و بلا، در نهایت زندگی مستقل خود را دنبال کرد. جزئیات زیادی از زندگی شخصی او پس از خروج از شوروی در دسترس عموم نیست، اما او میراث ویکتور کورچنوی را به عنوان پسری از یک اسطوره شطرنج حمل میکند.
ویکتور کورچنوی در نهایت شهروند سوئیس شد و تا پایان عمر خود در این کشور اقامت گزید. او تا سالهای پایانی زندگی خود به فعالیت در دنیای شطرنج ادامه داد و با حضور در مسابقات و رویدادهای مختلف، شور و علاقه خود را به این ورزش نشان داد.
میراث کورچنوی فراتر از عناوین قهرمانی اوست. او نمادی از ایستادگی، مبارزه برای آزادی و از خودگذشتگی بود. زندگی او به ما میآموزد که حتی در دشوارترین شرایط نیز میتوان برای آنچه که به آن اعتقاد داریم، مبارزه کنیم. داستان خانواده کورچنوی، یادآوری تلخی از هزینههای انسانی ناشی از درگیریهای سیاسی و در عین حال، نمادی از امید و پایداری است.
سایر مطالب پیشنهادی :